موسیقی ایرانی

موسیقی ایرانی

موسیقی ایرانی

موسیقی ایرانی

آلبوم کنسرت اساتید موسیقی ایران، شهرام ناظری

«کنسرت اساتید موسیقی ایران» نام آلبومی است با آواز «شهرام ناظری» و به سرپرستی «فرامرز پایور» که در پاییز سال ۱۳۶۸ اجرا شده است. در این آلبوم ۹ قطعه ای که در «دستگاه شور» و «آواز ابوعطا» اجرا شده از اشعار «حکیم عمر خیام»، «سعدی»، «مولانا»، «حافظ»، «عارف قزوینی»، «شیخ بهایی» و ترانه های محلی بهره گرفته شده است. تصنیف «دِل هَوسِ» در این آلبوم از ساخته های «عارف قزوینی» و مقدمه تصنیف «تا کی به تمنای وصال تو یگانه» از ساخته های «ابوالحسن صبا» است.

هنرمندان:
آواز: شهرام ناظری
سرپرست گروه: فرامرز پایور
نی: محمد موسوی
سنتور: فرامرز پایور
تنبک: محمد اسماعیلی
تار: جلیل شهناز

فهرست:
۱. پیش درآمد، ساخته فرامرز پایور
۲. آواز زبان خامه، شعر از حافظ
۳. آواز بلای عشق تو، شعر از سعدی
۴. تصنیف دِل هَوَسِ، ساخته عارف قزوینی
۵. آواز نه در دل نمی توان این درد بنهاد
۶. با من صنما، شعر از مولانا
۷. آواز بگو به خواب و اسرار اَزَل (خیام)
۸. آواز میگن اسبت رفیق روز جنگه، شعر محلی
۹. تصنیف تمنای وصای، مقدمه از ابوالحسن صباآواز ابو عطا

شرح اثر:(محقق :مهیار امیرعباسی)
پیش در آمد، ساخته فرامرز پایور
در آمد، تار و آواز:

زبان خامه ندارد سر بیان فراق    وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
دریغ مدت عمرم که بر امید وصال   به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق

کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی   فتاده زورق صبرم ز بارگاه فراق

اگر زدست من افتد فراق را بکشم     که روز هجر سیه باد و    فراق(حافظ)

چهار مضراب، تار و تنبک


گوشه رام کلی، کمانجه و آواز:
بلای عشق تو در من چنان اثر کردست    که پند عالم و عابد نمی کند اثرم

قیامتم که به دیوان حشر باز آرند    میان آنهمه تشویش در تو می نگرم(سعدی)


دل هوس سبزه و صحرا ندارد(تصنیف ابوعظا)

گوشه گبری
،نی وآواز:
نه در دل می توان این درد بنهفت      نه کس را می توان زین غم خبر کرد
ای گمشده کجا تو جویم غم فراغت    غم فراغت به که بگویم

در ردیف موسیقی موسی معروفی گوشه های ابو عطا بعد از شش در آمد: عبارتند از محمد صادق خانی، کرشمه، سیخی، تک مقدم( که نوعی تحریر است)، حزین، حجاز، بسته نگاز، بغدادی، دوبیتی، شمالی، چاز باغ، گبری، رامکلی، فرود و مثنوی.

تصنیف حجاز، فرامرز پایور:

با من صنما، مولانا
با من صنما دل یکدله کن گر سر ننهم آنگه گله کن
آخر تو شوی رحمی نکنی بر رنگ و رخ همچو زر من
تو سرو گل و من سایه تو  من کشته تو ، تو حیدر من
رحمی نکند چشم خشک تو  بر لوح امید چشم تر من
باده نخورم گر باده خورم  بوسه دهد او بر ساغر من

گوشه حجاز، سنتور و آواز
بگو به خواب به چشم من خراب در آید  مگر خیال تو بیرون رود که خواب در آید
به دور دیده خود خاربسی از مژه کندم  که نه خیال تو بیرون رود نه خواب در آید

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من   وین حرف معما نه تو خوانی و نه من  
هست اندر پس پرده گفتگوی من و تو   چون پرده بر افتد، نه تو مانی و نه من(خیام)

چهار مضراب حجاز، سنتور و تنبک
آواز محلی، نی

میگن اسبت رفیق روز جنگه    م می گویم از او بهتر تفنگه
سوار بی تفنگ، قدرت نداره   سوار وقتی تفنگ داره سواره

تفنگ دست نقره ام را فروختم   برای وی قبای ترمه دوختم
فرستادم برایم پس فرستاد   
تفنگ دست نقره ام داد و بیداد

مثنوی-خسرو و شیرین-سیخی، مثنوی

هر که او از همزبانی شد جدا  بینوا شد گر چه دارد صد نوا

چو که گل رفت و گلستان شد خراب  بوی گل را از چه جوییم از گلاب

چو که گل رفت و گلستان در گذشت  نشنوی زان پس ز بلبل سر گذشت
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد